آقای قاضی!

12:34 1402/10/29 - 𝚂𝚊𝚕𝚒𝚗𝚎 Ƭ^Ƭ

آقای قاضی می‌خوام یه اعترافی کنم! 
راستش بخوای ما نمی‌خواستیم عاشق بشیم، آخه شنیده بودم می‌گفتند:«عشق خیلی درد داره.» منم که کل زندگیم تا دلت بخواد درد و نشدن و رفتن بود، دیگه گنجایش این یکی نداشتم. 
ولی از یه تراپی شنیدم که گفت:«هیچ اتفاقی اتفاقی، اتفاق نمی‌افته!» 
اما دروغ می‌گفت آقاضی. اینا همش الکی بود، ما چشم وا کردیم یهو دیدیم همین‌طور اومد تو زندگیمون، دقیقا اتفاقی پاش گذاشت وسط قلبم. اصلا نمی‌دونم چی بود، از کجا اومد، چی چی گفت، چیکا کرد که شد دلیل محکمم برای زندگی، کلا آتیش به خَرمَنِ دلمون زد... 
بهش گفتم:«دلبر؛ نریا، تو عاشقی بهم یاد دادی، نباشی بی‌تو بودن بلد نیستما!» 
گفت:«نه، تو وجودمی، نفسامی، زندگیمی...» 
منم باور کردم، دلم قرص شد. شبیه رنگین‌کمونی شده بودم که بعد از یه بارون حسابی میاد وسط آسمون. 
اما بالا غیرتاً؛ آقای قاضی! 
حکم کسی که تورو عاشق می‌کنه و بعد میره، چیه؟ خدایی حکم کسی روح و قلب و روانت و بهش دادی و اون الان در برابر تمام حرفات سکوت می‌کنه چیه؟ 
خوب می‌دونست که دلم بندِ دلشِ، می‌دونست در برابرش نمی‌تونم آروم و قرار داشته باشم، می‌دونست با جانم گفتناش و جون می‌ده به تک‌تک سلولای بدنم... 
دلبر ما می‌‌دونست من عاشق نوتیف پیامشم، فهمیده بود وقتی باهاش حرف میزنم از ته دل می‌خندم. 
تازه، یه چیز بدتر؛ اون خبر داشت من عاشق صداشم، باهاش نفس می‌کشم! 
آقای قاضی، اصلا من یه اعتراضی دارم! 
دلبر ما همه اینا رو بلد بود اما این دَم آخری درست جواب پیاممون نمی‌داد، زنگ می‌زدم ولی فقط آهنگ پیشوازش تو گوشم پخش می‌شد، از همه بدتر وقتی صداش کردم و گفتم دوست دارم دیگه نگفتم:«جانم، منم خیلی دوست دارم.» گفت:«بله...» 
حالا من شاکیم، باید چیکار کنم؟ فقط نگو اعتراض وارد نیست که ما عاشقیم؛ عاشقان را فقط جان گفتن معشوق جان باشد همین. 
آقای قاضی اصلا شده خودت تا حالا نَسَخ باشی؟ 
نسخ صداش، نگاهش، لبخندش، وجودش و...
شده؟ خیلی بده‌ها، کل وجودت درد می‌گیره. بعد حالا فکر کن بهش زنگ می‌زنی بازم فقط تو گوشت آهنگ پیشواز گرشا رضایی می‌خونه، اونجایی که میگه:«دل من تنگ شده، تو دلم جنگ شده، کاش بدونم اون کجا رفتهِ؟» 
دقیقا منو میگه و کاش واقعا می‌دونستم، کاش واقعا می‌فهمید که چقدر دلم لک زده برای یه دقیقه، شنیدن صداش. 
حالا تو بگو آقای قاضی؛ حکم این همه دلتنگی و نبودنش، چیه؟ 
ما تا به چشماش خیره شدیم تو گفتی:«ممنوعه است، نباید بهش زل می‌زدی الانم حکمش حبس ابد تو این عشقِ.» باشه، من حاضرم تا ابد پای این عشقِ بمونم، گِله‌ای نیست! 
اما میشه بگی حکم اونی که منو عاشق خودش کرد بعدم سکوت کر، چیه؟ 
 

به قلم محدثه🌱
±آقای قاضی

***

از متنش انقدری خوشم اومد که گفتم بگذارم شما هم بخونید 

منبع: از دست رفته:)