هوای همیشه بارونی °^°

16:01 1402/10/14 - 𝚂𝚊𝚕𝚒𝚗𝚎 Ƭ^Ƭ

این اولین پسته و امیدوارم واسه بار اول بد نشه!

 

°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°°•°•°•°•

 

می‌دونم که میگن- جوری چسبیدن بهش که قرص زبونشون شده- روز های خوب هم می‌رسه و بالاخره رنگین کمون رو بعد بارون می‌بینی، ولی من هر وقت که به خودم اومدم تایم ناراحتی بود... تایمی که اون لحظه فقط آرزو دارم خودم رو گم و گور کنم. اشک بریزم و همه اون غصه و حرص خوردن رو تلافی کنم... وضعیت جوری که تا به خودم میام ای وای! الان اون تایمه و من هیچ ایده ندارم که چطور روح زمین خورده‌ام رو بلند کنم و وادارش کنم که همه‌چی خوبه و هیچ مشکلی نیست! واقعا سخته به چیزی که نیستی وانمود کنی...

 انگار خوشی های من همون رنگین کمونی هستند که حتی می‌تونی به زحمت ببینیشون. بعدش حساب و کتاب می‌کنی، دفعه بعدی کی هست؟...

من باید با این درد کهنه چطور کنار بیام؟